اصلاحات بر سر دوراهی
به نظر میرسد شکست خوردهترین بازیگر در دومین مناظره، اسحاق جهانگیری بود. کسی که در مناظره اول آنچنان تاخته بود که کاندیداهای دیگر در میان گرد وخاک او گم شده بودند، اکنون به عروسکی بی جان بدل گشته که حتی نوشتههایش هم از قبل برایش آماده کردهاند.
شاید در آن زمان که جریان اصلاحات تصمیم
گرفت نقش پوششی به جهانگیری بدهد، اقدامی هوشمندانه به نظر میرسید. اما اگر محاسبه
این را میکردند که ممکن است آنچنان نقشش پررنگ شود که کاندیدای اصلی آنها را به حاشیه
ببرد، کمی احتیاط میکردند. اکنون اصلاحات خواه ناخواه میان یک دوراهی قرار گرفته
که به هر سمتی روی آورد، به نوعی شکست خورده است.
اولین راه پیش روی جریان اصلاحات این
است که به سمت کاندیدای در حال افولی برود که چهار سال است از او به عنوان رحم اجارهای
یاد میکنند. این کاندیدا اکنون در نظر مردم ایران شکست خورده و آرای او به شدت در
حال ریزش است. در صورتی که اصلاحات این راه را انتخاب کند از آنجا که احتمال شکست روحانی بسیار زیاد و از محبوبیت پایینی برخوردار است، پایگاه اجتماعی جریان اصلاحات
به شدت آسیب خواهد دید.
اگر فرض کنیم که روحانی در این انتخابات
پیروز میشود، باز هم چیزی از این پیروزی به اصلاحطلبان نخواهد رسید. گرایش روحانی
در دولت بعدی به جریانات اصولگرایی بیشتر خواهد شد و به نظر میرسد اکثریت کابینهی
بعدی او را اصولگرایانی از دور و اطرافیان امثال لاریجانی تشکیل خواهند داد. این از
آن جهت است که روحانی پس از این دیگر چندان به رای اصلاحات نیاز نخواهد داشت. از طرفی
روحانی به دنبال پر کردن خلأ هاشمی رفسنجانی است و اجازه نخواهد داد اصلاحطلبان و
از جمله محمد خاتمی بازی موثری داشته باشند. در واقع روحانی تبدیل به احمدی نژادِ
جریان اصلاحات خواهد شد. روحانی اصلاحطلبان را به خود وابسته میکند و به آنها اجازه
نمیدهد بتوانند بدون او حرفی برای گفتن داشته باشند. همانطور که در همین انتخابات
طوری رفتار کرد که اصلاحات ناچار شد بار دیگر بدون قید و شرط از او حمایت کند.
راه دیگری که اصلاحطلبان میتوانند انتخاب کنند، عبور از
روحانی و روی آوردن به جهانگیری است. اکنون جهانگیری برخلاف روحانی در میان رقبای
خود دارای کمترین رای منفی است و تا قبل از مناظره دوم، رشد خوبی داشته است. حمایت
این جریان از جهانگیری نه تنها آرای او را به شدت افزایش خواهد داد، چه بسا او را
به دور دوم رقابتها بکشاند. در صورتی هم که جهانگیری صحنه را واگذار کند، اصلاحات
این برد را کرده که ننگ حمایت از شخصیتی منفور در میان مردم ایران را از چهره خود
پاک کرده است. از طرفی هم جهانگیری میتواند با شجاعت و به راحتی صدای اصلاحطلبان را
در این دوره از انتخابات به گوش مردم برساند.
ظاهرا اصلاحات تحت فشارهای رئیس جمهور،
ناچار است راه اول را برگزیند و از روحانی حمایت کند. این تصمیم جز زیان چیز دیگری
برای آنها نخواهد داشت. آنها جهانگیری را تبدیل به یک مهره بیارزش کردند که در مناظرات باید متنهای از پیش تهیه شده را بخواند. کنار زدن جهانگیری پس از حضور موثر
او در مناظره اول و معرفی کردن خود به عنوان نماینده اصلاحات، خسارت وارد بر این جناح
را بیشتر خواهد کرد. نقش جدید جهانگیری آرای ریخته شده روحانی در مناظره قبلی را نمیتواند
به طور کامل بازگرداند و برای خودش هم سبد رایی به وجود نخواهد آورد. اصلاحات با این
انتخاب، نه تنها یکی از مهرههای کارا و مهم خود را سوزاندند بلکه بار دیگر چک سفید امضا
به روحانی دادند.