توافقی که همه در انتظارش بودند!
دوران قبل از توافق
دانشآموز اول:
تحریم خیلی سخت است. مدتی است که پدرم میخواهد یک ماشین خارجی که تبلیغش را در ماهواره دیده بود بخرد اما به خاطر تحریمها نمیتواند زیرا نمیگذارند این ماشین به ایران آورده شود. پدر من یک تاجر است، او به کشورهای دیگر سفر میکند و از آنجا چیزهای زیادی به ایران میآورد و اینجا آنها را میفروشد. او خیلی ما را به مسافرت میبرد اما همیشه میگوید ما به خاطر تحریمها سختتر مسافرت میکنیم زیرا بعضی کشورها نمیگذارند ما مستقیم به آنجا مسافرت کنیم و برای رفتن به آن کشورها مجبور میشویم اول به یک کشور دیگر برویم بعد از آنجا به آن کشور مسافرت کنیم. ما خیلی دوست داریم تحریمها برداشته شود زیرا پدرم میخواهد بسیاری از کشورهای دیگر وسایل زیادی وارد کند اما نمیگذارند و میگویند که شما تحریم هستید. پدر من الان فقط مواد آرایشی و بهداشتی وارد میکند البته بعضی وقتها چیزهای دیگر هم وارد میکند. او میگوید اگر تحریمها برداشته شود، فقط ماشین سواری وارد میکند. من از آقای رئیسجمهور میخواهم هر چه زودتر با آمریکا توافق کند تا تحریمها برداشته شود و مشکلات ما حل شود.
دانشآموز دوم:
زندگی ما خیلی سخت میگذرد. پدر من مریض است و چند وقتی است از کار افتاده است. او دوچرخه تعمیر میکرد اما الآن که مریض شده است نمیتواند کار کند. مادرم خیاطی میکند اما پولی که درمیآورد خیلی کم است خانواده ما چهار نفر است و هر ماه 180 هزار تومان یارانه میگیریم با پولی که مادرم درمیآورد تقریبا میشود 300 هزار تومان. زندگی ما خیلی سخت است خواهرم امسال باید برود مدرسه اما پول نداریم تا اسم او را در مدرسه بنویسیم. قرار شده خودم به او یاد بدهم. الآن که تحریم هستیم همه چیز گران است و ما نمیتوانیم بخریم حتی پول داروهای پدرمان را هم نمیتوانیم بخریم. نانوایی نزدیک خانه ما هم نانهایش را خیلی گران میدهد، او میگوید که نانواییاش آزاد پز شده است و ما مجبوریم برویم از نانوایی چهارتا خیابان آنطرفتر نان بخریم. پول آب هم گران شده است. پدرم میگوید اگر با آمریکا توافق کنیم زندگیمان خیلی خوب میشود او میگوید همهچیز ارزان میشود. حتی پول آب هم دیگر کمتر میشود. او میگوید اگر توافق کنیم داروهایش ارزانتر میشود و ما میتوانیم دارو بخریم و پدرم خوب میشود و میتواند برود سر کار و پول دربیاورد. من از آقای رئیسجمهور میخواهم هر چه زودتر با آمریکا توافق کند تا زندگی ما هم خوب بشود.
دوران بعد از توافق
دانشآموز اول:
ما خیلی خوشحال هستیم که تحریمها برداشته شد. دیشب با پدرم و مادرم و کتی که سگمان هست رفتیم رستوران مکدونالد که تازه باز شده است قبلا مزه غذاهای آنجا را فقط در انگلیس و آمریکا و فرانسه چشیده بودم البته ترکیه هم مکدونالد داشت اما به این خوشمزگی نبود اما الآن دیگر میتوانم هر وقت دوست داشتم با پدرم به این رستوران بروم دیشب برای سگمان هم غذا خریدیم. خیلی به ما خوش گذشت. بعد از آنکه توافق شد بسیاری از مشکلات ما حل شده است. پدرم توانست همان ماشینی که دوست داشت بالاخره بخرد. قرار است ماه دیگر به آمریکا برویم این دفعه دیگر مثل قبل سخت نیست و پدرم خیلی راحتتر میتواند ویزای آمریکا بگیرد. خیلی خوش میگذرد ای کاش هیچ کشوری در تحریم نباشد. او الآن هم لوازم آرایشی بهداشتی به ایران میآورد هم ماشینهای خارجی. او بعد از توافق توانست برای ما یک آپارتمان بزرگ دیگر بخرد و سندش را به نام من بزند. من عاشق پدرم هستم.
دانشآموز دوم:
مادرم دیروز داشت گریه میکرد او به همسایهمان میگفت دکترها پدرم را جواب کردهاند وقتی از او پرسیدم که جواب کردهاند یعنی چه او هم گفت یعنی پدرت سؤال کرده و آنها هم جوابش را دادهاند ولی من نفهمیدم که چرا مادرم گریه میکرد. از وقتی توافق شده است خارجیها خیلی زیادتر شدهاند آنها زیاد به ایران میآیند. میگویند این چیز خیلی خوبی است. ماشینهای خارجی هم زیاد شدهاند. اما پدرم هنوز خوب نشده است و ما هنوز نمیتوانیم داروهای او را بخریم. نانوایی محلمان هم نانهایش را گرانتر کرده اما آن نانوایی دیگر که دورتر بود نانهایش را کمتر گران کرده است و ما هنوز از همانجا نان میخریم اما قرار شده کمتر نان بخوریم زیرا پولمان نمیرسد. پول آب هم خیلی گرانتر شده است. مادرم گفت که امسال من هم نباید بروم مدرسه اما من دوست دارم که به مدرسه بروم و درس بخوانم تا در آینده فردی مهمی برای کشورم بشوم. مادرم گفته که من باید بروم و کارکنم اما من فقط نه سال دارم و میخواهم مانند بقیه دوستانم درس بخوانم. یک روز به مادرم گفتم که چرا ما برای گدایی به خیابان نمیرویم که او مرا کتک زد و گفت که دیگر از این حرفها نزنم. میگویند چون تازه توافق شده است برای همین هنوز هیچ چیزی ارزان نشده است و چند ماه دیگر همه چیز درست خواهد شد. من هم امیدوارم مشکلاتمان هر چه زودتر حل شود و پدرم خوب بشود.